سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در جهان تنها یکفضیلت وجود دارد
و آنآگاهیاست
و تنها یک گناه،
وآنجهلاست
و در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها،
تنها تفاوت میان انسان هایآگاه و نا آگاه است
نخستین گام برای رسیدن به آگاهی
توجه کافی به کردار ، گفتار و پندار است.
زمانی که تا به این حد از احوال جسم،
ذهن و زندگی خودبا خبر شدیم،
آن گاه معجزات رخ می دهند.
در نگاه مولانا و عارفانی نظیر او
زندگی ، تلاش ها و رویاهای انسان
سراسر طنز است!
چرا که انسان ناآگاهانه
همواره به جست و جوی چیزی است
که پیشاپیش در وجودش نهفته است!
اما این نکته را درست زمانی می فهمد
که به حقیقت می رسد!
نه پیش از آن!
مشهور است که "بودا" درست در نخستین شب
ازدواجش، در حالی که هنوز آفتاباولین صبح
زندگی مشترکش طلوع نکرده بود، قصر پدر را در
جست و جوی حقیقت ترکمی کند. این سفر سالیان
سال به درازا می کشد و زمانی که به خانه باز می گردد
فرزندش سیزده ساله بوده است! هنگامی که
همسرش بعد از این همه انتظار چشم درچشمان
"
بودا" می دوزد، آشکارا حس می کند که او به حقیقتی
بزرگ دست یافتهاست. حقیقتی عمیق و متعالی.
بودا که از این انتظار طولانی همسرش
شگفت زدهشده بود از او میپرسد: چرا به دنبال
زندگی خود نرفته ای؟!
همسرش می گوید: من نیز در طی این سال ها
همانند تو سوالی در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش
میگشتم! می دانستم که تو بالاخره باز می گردی
و البته با دستانی پر! دوست داشتمجواب سوالم را
از زبان تو بشنوم، از زبان کسی که حقیقت را
با تمام وجودشلمس کرده باشد. می خواستم بپرسم
آیا آن چه را که دنبالش بودی در همین جا و در
کنار خانواده ات یافت نمی شد؟!
و بودا می گوید: "حق با توست! اما من پس از
سیزده سال تلاش و تکاپو این نکته را فهمیدم که
جز بی کران درون انسان نهجایی برای رفتن هست
و نه چیزی برای جستن!"
حقیقت بی هیچ پوششی
کاملاعریان و آشکار در کنار ماست
آن قدر نزدیک
که حتی کلمه نزدیک هم نمی تواندواژه درستی
باشد!
چرا که حتی در نزدیکی هم
نوعی فاصله وجود دارد!
ما برای دیدن حقیقت
تنها به قلبی حساس
و چشمانی تیزبین نیاز داریم.
تمامی کوشش مولانا
در حکایت های رنگارنگ مثنوی
اعطای چنین چشم
وچنین قلبی به ماست
او می گوید:
معجزات همواره در کنار شما هستند
ودر هر لحظه از زندگی تان رخ می دهند
فقط کافی است نگاه شان کنید
او گوید:
به چیزی اضافه تر از دیدن
نیازی نیست!
لازم نیست تا به جایی بروید!
برای عارف شدن
و برای دست یابی به حقیقت
نیازی نیست کاری بکنید!
بلکه در هر نقطه از زمین،
و هر جایی که هستید
به همین اندازه که باچشمانی کاملا باز
شاهد زندگی
و بازی های رنگارنگ آن باشید،
کافی است!
این موضوع در ارتباط با گوش دادن هم
صدق میکند!
تمامی راز مراقبه
در همین دو نکته خلاصه شده است
"
شاهد بودن و گوش دادن"
اگربتوانیم
چگونه دیدن و چگونه شنیدن رابیاموزیم 



نویسنده : علی فریدی » ساعت 10:48 عصر روز یکشنبه 91 اسفند 20